کد مطلب:1587 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

احکام مزارعه


2236- مـزارعـه چـنـد نـوع دارد از آن جمله آن است كه مالك یا زارع اتفاق ببندند زمین را در اختیار او بگذارد , تا زراعت كند و مقداری از حاصل آن را به مالك بدهد.



2237- مزارعه چند شرط دارد : اول آن كه صاحب زمین به زارع بگوید زمین را برای زراعت به تو واگذار كردم و زارع هم بگوید قبول كردم .



یا بدون این كه حرفی بزنند مالك , زمین را به زارع به قصد زراعت واگذار كند , و زارع قبول نماید.



دوم صـاحـب زمـین و زارع هر دو بالغ و عاقل باشند و با قصد و اختیار خود مزارعه را انجام دهند , و سفیه نباشند , یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكنند , و هم چنین باید مالك مفلس نباشد , ولی اگر زارع مـفلس باشد , در صورتی كه مزارعه مستلزم تصرف او در اموالی كه از تصرف در آنها منع شده نباشد اشكال ندارد.



سـوم هر كدام از مالك و زارع از سهمی حاصل زمین ببرند : نصف یا ثلث و مانند اینها , پس اگر برای هیچ كـدام سهمی قرار ندهند یا آن كه مثلا مالك بگوید در این زمین زراعت كن و هر چه می خواهی به من بده صـحـیـح نـیست و هم چنین است اگر مقدار معینی از حاصل را مثلا ده من فقط برای زارع یا مالك قرار دهند.



چـهـارم آن كـه بنابر احتیاط سهم هر یك مشاع در تمام حاصل زمین باشد , هر چند اظهر آن است كه این شـرط معتبر نیست , بنابر این اگر مالك بگوید در این زمین زراعت كن و نصف اول آنچه می رسد مال تو و نصف دیگر مال من مزارعه صحیح است .



پـنجم مدتی را كه باید زمین در اختیار زارع باشد معین كنند و باید مدت به قدری باشد كه در آن مدت به دست آمدن حاصل ممكن باشد.



و اگر اول مدت را روز معینی و آخر مدت را رسیدن حاصل قرار دهند , كافی است .



شـشـم زمـیـن قابل زراعت باشد و اگر زراعت فعلا در آن ممكن نباشد اما بتوانند كاری كنند كه زراعت ممكن شود , مزارعه صحیح است .



هـفـتـم چیزی را كه زارع باید بكارد معین كنند مثلا معین كنند كه برنج است یا گندم و اگر برنج است كدام قسم از آن است ولی اگر زراعت معینی را در نظر ندارند تعیین لازم نیست و هم چنین اگر زراعتی را كه در نظر دارند معلوم است لازم نیست به آن تصریح نمایند.



هشتم مالك زمین را معین كند , در صورتی كه چند قطعه زمین داشته باشد كه با هم در لوازم كشاورزی تـفاوت داشته باشند , ولی اگر تفاوت نداشته باشند تعیین لازم نیست , پس اگر به زارع بگوید در یكی از این زمینها زراعت كن و آن را معین نكند مزارعه صحیح است .



نـهـم خرجی را كه هر كدام از آنان باید بكند معین نمایند , ولی اگر خرجی را كه هر كدام باید بكند معلوم باشد لازم نیست به آن تصریح نمایند.



2238- اگر مالك با زارع قرار بگذارد كه مقداری از حاصل برای یكی باشد , و بقیه را بین خودشان قسمت كنند , مزارعه باطل است هر چند بدانند كه بعد از برداشتن آن مقدار , چیزی باقی می ماند , بلی اگر با هم قـرار بـگذارند كه مقدار دانه هایی كه كشت شده یا مقدار خراجی را كه دولت می گیرد , از حاصل استثناء شود و باقی مانده بین دو طرف تقسیم گردد مزارعه صحیح است .



2239- اگـر بـرای مزارعه مدتی را تعیین كرده باشند كه معمولا حاصل در آن به دست می آید ولی اتفاقا مـدت تمام شود و حاصل به دست نیاید , چنانچه تعیین مدت شامل این مورد هم می شده یعنی منظور دو طـرف ایـن بـوده كـه بـا تمام شدن مدت مزارعه تمام شود , هر چند حاصل به دست نیامده باشد , در این صورت چنانچه مالك راضی شود كه با اجاره یا بدون اجاره زراعت در زمین او بماند و زارع هم راضی باشد مـانعی ندارد , و اگر مالك راضی نشود , می تواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچیند و اگر برای چیدن زراعت ضرری به زارع برسد لازم نیست عوض آن را به او بدهد , ولی زارع اگر چه راضی شود كه به مالك چیزی بدهد , نمی تواند مالك را مجبور كند كه زراعت در زمین او بماند.



2240- اگر به واسطه پیش آمدی زراعت در زمین ممكن نشود , مثلا آب از زمین قطع شود , مزارعه بهم می خورد و اگر زارع بدون عذر زراعت نكند چنانچه زمین در تصرف او بوده و مالك در آن تصرفی نداشته است , باید اجاره آن مدت را به مقدار معمول به مالك بدهد.



2241- مـالـك و زارع نـمـی تـوانند بدون رضایت یكدیگر مزارعه را بهم بزنند , ولی اگر در ضمن معامله مـزارعـه شرط كرده باشند كه هر دو یا یكی از آنان حق بهم زدن معامله را داشته باشند , می توانند مطابق قراری كه گذاشته اند معامله را بهم بزنند , و هم چنین اگر یكی از دو طرف مخالف آنچه بر او شرط شده عمل نماید , طرف دیگر می تواند معامله را بهم بزند.



2242- اگر بعد از قرارداد مزارعه , مالك یا زارع بمیرد , مزارعه به هم نمی خورد , و وارثشان به جای آنان اسـت ولـی اگـر زارع بمیرد و در مزارعه قید كرده باشند كه خود زارع زراعت را انجام دهد , مزارعه بهم می خورد , مگر آن كه كارهایی كه بر عهده او بوده تمام شده باشد كه در این صورت مزارعه بهم نمی خورد و بـایـد سـهـم او را بـه ورثـه اش بـدهند , و حقوق دیگری هم كه زارع داشته ورثه او , ارث می برند , ورثه می توانند مالك را مجبور كنند كه زراعت تا تمام شدن مدت مزارعه در زمین او باقی بماند.



2243- اگـر بـعـد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده چنانچه بذر مال مالك بوده حاصلی هم كه به دسـت مـی آیـد مال او است و باید مزد زارع و مخارجی را كه كرده و كرایه گاو یا حیوان دیگری را كه مال زارع بوده و در آن زمین كار كرده به او بدهد , و اگر بذر مال زارع بوده زراعت هم مال او است و باید اجاره زمین و خرجهایی را كه مالك كرده و كرایه گاو یا حیوان دیگری كه مال او بوده و در آن زراعت كار كرده به او بدهد.



و در هـر دو صـورت چـنـانچه مقدار استحقاق معمولی بیشتر از مقدار قرارداد باشد , و طرف از آن اطلاع داشته باشد دادن زیادی واجب نیست .



2244- اگـر بـذر , مـال زارع باشد , و بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده , چنانچه مالك و زارع راضی شوند , كه با اجرت یا بی اجرت زراعت در زمین بماند اشكال ندارد.



و اگـر مـالـك راضـی نـشـود , عده ای گفته اند كه پیش از رسیدن زراعت می تواند زارع را وادار كند كه زراعـت را بچیند , و زارع اگر چه راضی شود چیزی به مالك بدهد , نمی تواند او را مجبور كند كه زراعت در زمین او بماند , ولی این گفته خالی از اشكال نیست و در هر صورت مالك نمی تواند زارع را مجبور كند كه اجاره بدهد و زراعت را در زمین خود باقی بگذارد , هر چند كه اجاره زمین را هم از او مطالبه ننماید.



2245- اگـر بـعد از جمع كردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مـرتبه سبز شود , و حاصل دهد , چنانچه مالك با زارع شرط اشتراك در ریشه نكرده باشد , حاصل سال دوم مال مالك است .